کد مطلب:148265 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:239

اصلاح گرایی از منظر حسین بن علی
بر اصحاب معرفت و ارباب حكمت پوشیده نیست كه انسان موجودی كمال گرا و تعالی طلب می باشد و همواره به رشد، فلاح، پویایی، بالندگی و حركت رو به جلو و پیشرفت تكیه و تأكید دارد و از سیر قهقرائی، توقف، تحجر و سكون بیزاری می جوید و این در ذات و جوهره و فطرت او نهفته است. تكوین، تكامل، پیدایش و گسترش فرهنگ ها و تمدن ها در فراز و نشیب تاریخ حیات بشری نیز معلول این ویژگی الهی - انسانی اوست و هویت فرهنگی - اجتماعی انسان را همین بینش و گرایش فطری تشكیل می دهد، ناگفته نماند كه در شاكله و شخصیت فرهنگی و تمدنی بشر دو مؤلفه ی مهم دینی، هدایت های آسمانی و پیامبرانه، معرفت های وحیانی و «عقل جمعی بشر» كه دانش و تجربه نیز در آن مستور است، نقش محوری و زیرساختی را ایفاء كرده اند. بنابراین هدایت تكوینی، تشریعی، فطری و عقلانی


جانمایه و قرارگاه اصلی سیر تكامل گرایانه انسان بوده و خواهد بود. به همین دلیل است كه انسان در حیات فردی و زندگی اجتماعی اش همواره درصدد تجدیدنظر، نقد، خویشتن، تأویل خود به حقایق و بازشناسی و بازپروری فرهنگ و تمدن خویشتن برمی آید و با عناصری چون: خودسازی، تحول آفرینی، نواندیشی، نوخواهی، اصلاح طلبی، احیاءگرائی، بازسازی و... كاملا آشنا و مأنوس می باشد و هر كدام از این واژه ها را با همه محمولهای فرهنگی، معرفتی و لوازم آن در طول حیات فردی و اجتماعی اش تجربه می نماید. البته گاهی با تعابیر ضد ارزشی و معرفتی چون: سقوط، واپس گرائی، انحراف، تحجر، فساد، میرائی، جمود و... نیز برخورد می كند و در این میان با گرایش به «ستایش» واژه های دسته اول و «ستیز» با تعابیر دسته دوم بسر می برد و اینها در درون او ریشه دارد. واضح است كه ذات انسان نیز قرارگاه مبارزه و تضاد فلسفی نور، نار، روشنائی، ظلمت و خیر و شر و جنود رحمانی و شیطانی است و نوع جهان بینی ها و ایدئولوژی های انسان در نوع مبارزه و فرجام تضادهایش نقش بسزائی دارند.

به هر حال در تعالیم دینی و اسلامی نیز تعابیر هدایت و ضلالت، نور و ظلمت، صلاح و فساد، تقوی و فجور، ایمان و كفر، حیات و ممات، احیاء و اماته، سعادت و شقاوت، كمال و نقصان، رشد، صعود و سقوط، شفاء و بیماری، تزكیه و تدسیس، علم و جهل و... با همه بارهای معرفتی و فرهنگی اش موجود است و پرواضح است كه انسان با رشد، فلاح، علم، حیات، هدایت، سعادت، تقوی، ایمان، كمال، تزكیه، صعود و صلاح و اصلاح ارتباط وجودی و فطری داشته و در این میان اصلاح «مصلح»، اصلاح طلبی و احیاءگری و محیی از


قداستی ویژه برخوردارند و هر انسانی دوستدار این حقایق طراوت بخش، حیات آفرین و شورانگیز است و پیامبران الهی نیز از بزرگترین احیاءگران و اصلاح طلبان بشمار می رفتند اما باید متوجه این نكته دقیق و ظریف بود كه در حوزه های معرفت دینی و تعالیم اسلامی اغلب اصلاح و اصلاح گرایی در عرصه اجتماعی كاربرد داشته و «احیاء و احیاءگری» در عرصه های فكری و فرهنگی، احیاء و اصلاح دارای بارهای مثبت و باارزش و در عین حال پیچیده، تحریف پذیر و تناقض بردار نیز می باشند و در دو بستر فكر و اجتماع با دو صورت ایجابی و سلبی تحقق پذیر می باشند، اگر ما از آیات قرآن و نقش پیامبران الهی بگذریم در حوزه احادیث، روایات و كاركردهای امامان معصوم علیهم السلام نیز حقایقی چون احیاء و اصلاح را خواهیم دید و حتی از القاب امام مهدی علیه السلام «محیی» و «مصلح» می باشد كه احیاءگر دین و اصلاحگر جامعه می باشد و ثمره ی مجموعه بعثت ها، رسالتها، امامت ها و ولایت ها در امامت، رهبری و ولایت آن عزیز تجلی می یابد و همه ی گذشته حیات و حركت پیامبرانه و امامان علیهم السلام مقدمه و زمینه ی حیات و حركت جهانی اوست كه: بقیة الله خیر لكم [1] .

در این میان زندگی و قیام جاودانه حسین بن علی علیه السلام حلقه اتصال جامعه و معیار مباركی برای شناخت، سنجش، احیاء دین و اصلاح اجتماعی است كه اساس (زیربنای) هویت و ماهیت قیام عاشورا احیاءگری و اصلاح گرایی بوده است و شاید جمله ی نورانی نبوی مبنی


بر «و انا من حسین» ناظر بر همین حقیقت متعالی باشد. واضح است كه اسلام «محمدی الحدوث و حسینی البقاء» بوده و نهضت حسینی در جهت احیاء اندیشه و تفكر اسلام ناب نبوی و مبارزه با همه ی انحراف ها، تحریف ها، كژاندیشی ها، تحجر و جمودگرائی ها و فسادهای فردی و اجتماعی بوده و عنصر احیاءگری و اصلاح كننده «امر به معروف و نهی از منكر» همه ی حوزه های دینی، انسانی، فردی و اجتماعی را شامل شده است و ما در این مقال و مقاله برآنیم تا احیاءگری و اصلاح گرایی را در افق اندیشه های نورانی و حركت الهی و جاودانه ی حسین بن علی علیه السلام جستجو نمائیم و به جای این كه «اصلاح طلبی و احیاءگری» را با اندیشه های محض بشری دوران رنسانس و پس از آن، كه در غرب رخ داد و چه آنچه در مقطعی از تاریخ ایران كه البته فهم و تحلیل آنها لازم و نقد آن مقاطع تاریخی بسیار ضروری می نماید، اما شناخت پیشینه ی فرهنگی دینی و نهضت حسینی از این منظر و با این رویكرد ضروری تر و مغتنم می باشد و قیام عاشورا الگویی بسیار مهم، مثبت و كارآمد در احیاء اندیشه ی دینی و اصلاح اجتماعی خواهد بود و با بافت و هویت دینی جامعه ی اسلامی و انقلابی ما نیز سازگاری و وفاق بهتر و بیشتری دارد و می تواند زمینه مناسب و میمونی برای بازشناسی هویت فرهنگی و سیاسی و اجتماعی ما باشد و در عین حال آئینه ی زلال و صافی برای نقد جایگاه و منزلت ما قرار گیرد و باید حركت احیائی و اصلاحی در بستر انقلاب اسلامی كه دارای حركتی اشتدادی و طولی می باشد واقع شود و تكامل و گسترش یابد. چه نیكوست كه «واقعه عاشورا» چنانچه سرآغاز و الگوی آفرینش انقلاب اسلامی بود به همین صورت منشأ


خیزش نوین، بازسازی و بازپروری دورانهای جدید این انقلاب، نظام الهی و اسلامی نیز قرار گیرد تا نهضت حسینی در حدوث، استمرار و بقاء آن نقش اولی، محوری و بنیادی داشته باشد و ما در این مختصر بیشتر با «اصلاحگرایی» و كمتر با «احیاءگری» مواجه خواهیم شد و با توجه به هدف خویش بحث ها را در چند محور زیر دسته بندی (تقسیم بندی) می نماییم:

محور اول: مفهوم شناسی واژه های اصلاح و احیاء.

محور دوم: مؤلفه های اصلاح گرایی و احیاءگری.

محور سوم: علل حدوثی و غائی اصلاح و احیاء.

محور چهارم: آسیب شناسی و آفت شناسی اصلاح طلبی و احیاءگرایی.

محور پنجم: جمع بندی و نتیجه گیری.



[1] هود / 86.